English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8334 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tree traversal U تقاطع درختی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grade crossing U تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossings U تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
dendroidal U درختی
arboraceous U درختی
arboreal U درختی
abattis U سد درختی
abatis U سد درختی
arboreous U درختی
dendriform U درختی
treehopper U زنجره درختی
monthly rose U خطمی درختی
to shin up a tree U از درختی بالارفتن
wood sorrel U ترشک درختی
syrian mallow U خطمی درختی
tree network U شبکه درختی
sourwood U ترشک درختی
sorrel tree U ترشک درختی
saddletree U لاله درختی
tree structure U ساخت درختی
semiarboreal U نیمه درختی
syringa U یاس درختی
mock orange U یاس درختی
to prune a tree U درختی را آراستن
to lop a tree U درختی را آراستن
hollyhock U ختمی درختی
hyla U قورباغه درختی
basswood U لاله درختی
arborization U ارایش درختی
Yggdrasil U درختی اسطوره ای
to chop dowm a tree U درختی را انداختن
orangoutang U میمون درختی برنئوسوماترا
to lop off a branch [from a tree] U شاخه ای را [از درختی] بریدن
orangutan U میمون درختی برنئوسوماترا
mayapple U درختی از نوع زرشک
abat U راه بند درختی
huffman tree U درختی با کمترین مقادیر
strawberry tree U توت فرنگی درختی
understory vegetation U گیاهان زیر درختی
tree sort U مرتب کردن درختی
to lop a tree U سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree U سرشاخه درختی را زدن
to truncate a tree U شاخههای درختی را زدن
leaf U گره آخر در ساختار درختی
madrone U توت فرنگی درختی انگور خرس
madrono U توت فرنگی درختی انگور خرس
ring bark U پوست درختی را حلقه ایی بریدن
timberline U خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
katydid U حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
intersections U تقاطع
intersect U تقاطع
line cross U تقاطع خط
junctions U تقاطع
street crossing U تقاطع
intersection U تقاطع
crossing line U خط تقاطع
crosses U تقاطع
crosser U تقاطع
chiasma U تقاطع
decussation U تقاطع
cross U تقاطع
intersects U تقاطع
junction U تقاطع
weaving U تقاطع
intersected U تقاطع
crossest U تقاطع
crossing plane U سطح تقاطع
interlace U تقاطع کردن
weaving section U منطقه تقاطع
road junction U تقاطع راه
road junction U تقاطع جاده
scissor junction U تقاطع مورب
point of intersection U نقطه تقاطع
weaving distance U طول تقاطع
intersection point U نقطه تقاطع
intersections U تقاطع همبر
beam grillage U تقاطع تیرها
intersection U تقاطع همبر
angle of erossing U زاویه تقاطع
meets U مقتضی تقاطع
angle of cutting U زاویه تقاطع
meet U مقتضی تقاطع
focussing U نقطه تقاطع
focusses U نقطه تقاطع
crossing U محل تقاطع
grade crossings U تقاطع شاهراه
intercept U محل تقاطع
grade crossing U تقاطع شاهراه
intercepts U محل تقاطع
intercepting U محل تقاطع
intercepted U محل تقاطع
crossing U نقطه تقاطع
focussed U نقطه تقاطع
intertwining U تقاطع کردن
intersect U تقاطع کردن
cross road U تقاطع جاده
intersected U تقاطع کردن
intersects U تقاطع کردن
focus U نقطه تقاطع
intertwine U تقاطع کردن
intertwined U تقاطع کردن
focuses U نقطه تقاطع
intertwines U تقاطع کردن
focused U نقطه تقاطع
crisscross U تقاطع کردن
minimal tree U درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
fjeld U فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
intercept point U محل تقاطع [ریاضی]
Go to the second crossroad. به دومین تقاطع بروید.
Go to the first crossroad. به اولین تقاطع بروید.
grade crossing U تقاطع راه اهن
grade crossings U تقاطع راه اهن
crossroad U محل تقاطع دو جاده
interlacement U درهم بافتگی تقاطع
intersectional U وابسته بمحل تقاطع
crossing tower U برج تقاطع در کلیسا
multiway junction U تقاطع چند راه
seral U مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
meet U مواجه شدن تقاطع کردن
meets U مواجه شدن تقاطع کردن
cross road U محل تقاطع دو جاده چهارراه
ford crossing U تقاطع جاده با مجاری ابگذر
traffic cut U تقاطع دو جریان عبور و مرور
cross over point U نقطه تقاطع مسیر رژه
intercross U تقاطع کردن جفت گیری
level crossings U محل تقاطع دو خط راه اهن
level crossing U محل تقاطع دو خط راه اهن
bypassing U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypasses U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassed U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
flyover junction U تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز
bypass U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
cross roads U تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
skylines U خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
decussate U تقاطع یکی در میان یا بشکل > ضرب در< بودن
skyline U خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
long base method U روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
kratom U [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
optimal merge tree U نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
parameter U نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameters U نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
absolute address مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
nick U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
collision course interception U تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
nicking U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
pine design U طرح درخت کاج [که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
graticule ticks U نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
grade separation U تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
iguana سوسمار درختی [هرنوع سوسمار بزرگ]
hierarchy U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
radio position finding U روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
paradise rug U طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
cross hairs U دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
heddle rod U چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com